55-amaliy mashg’ulot
DARSE ZABONE FORSI
Reja:
“Darse zabone torsi” matni.
“Darse zabone torsi” matnidagi fe’l zamonlariniizohlang.
“Darse zabone torsi” matnidagi fe’l nisbatlarini aniqlang..
“Darse zabone torsi” matni matnidagi yangi so’zlarni o’zlashtirib, topshiriqlani bajaring.
Darse zabone torsi
درس زبان فارسی
ساعت هشت صبح است. زنگ می زنند. ما داخل کلاس درس می شویم و سر جای خود می نشینیم. کشیک تخته پاک کن را تر می کند و گچ می اورد. حالا درس زبان فارسی است. ما کتاب درس زبان فارسی و دفترهای خودرا از کیف بر می داریم و منتظر دانشیار می شویم. دانشیار زبان فارسی وارد کلاس درس می شود و ما همه از جای خود بلند می شویم و به دانشیار سلام می دهیم. سپس با اجازه دانشیار سر جای خود می نشینیم. بعد دانشیار رو به دانشجویان کرده می گوید: درس گذشته را حاضر کردید؟
دانشجویان– بله، ما درس گذشته را حاضر کردیم ولی یک جمله را نفهمیدیم، خواهش می کنیم برای ما دو باره توضیح بدهید.
دانشیار– کدام جمله را نفهمیدید ، بمن نشان بدهید.
دانشجویان – در صفحه بیست و نهم است.
دانشیار دوباره توضیح می دهد و می پرسد:متوجه شدید؟
دانشجویان– بله، متوجه شدیم.
دانشیار رو به آقای کریماف کرده می گوید: خواهش می کنم، موضوع درس بیست و نهم را باز گوکنید. آقای کریماف موضوع درس بیست و نهم را بازگو می کند. سپس رو به آقای جمالوف نموده می گوید : شما متن همین درس را بخوانید و به زبان ازبکی ترجمه کنید. آقای جمالوف متن درس را می خواند و به زبان ازبکی ترجمه می کند.
دانشیار – حالا درس امروز را شروع می کنیم. درس تازه ما در صفحه سی و یکم است. کتاب های خود را بر دارید و این صفحه را باز کنید.
دانشجویان- کتاب های خود را باز کرده و صفحه سی و یکم را پیدا می کنند و منتظر دستور دانشیار می شوند.
دانشیار– آقایان موضوع درس امروز حروف اضافه می باشد. دانشیار موضوع را توضیح می دهد. بعد می گوید: من حالا متن را برای شما یک بار می خوانم شما گوش بدهید. دانشیار متن را می خواند و همه گوش می دهیم .
سپس دانشیار می گوید آقای عمروف ، اکنون شما بفرمایید پای تخته، برای حروف اضافه چند مثال بنویسید. آقای عمروف پای تخته میرود و مثالی چند برای حروف اضافه می نویسد. دانشیار از دانشجویان می پرسد: درست است؟ دانشجویان پاسخ می دهند : بلی ، درست است. دانشیار – خیلی خوب، بنشینید. دانشیار آقای جلالوف ، شما بفرمایید همین جمله را روی تخته بنویسید. دانشیار دیکته می کند و جلالوف جمله را روی تخته می نویسد. دانشیار از دانشجویان می پرسد: آقایون ، آقای جلالوف صحیح نوشت؟ دانشجویان – نخیر، درست نیست. دانشیار رو به آقای محموداف نموده می پرسد: شما بگویید، کجای جمله نادرست است؟ محموداف: در کلمه پنبه بجای حرف " م " حرف "ن " باید نوشت.
دانشیار– درست است. بروید پای تخته و همین کلمه را اصلاح کنید.
دانشیار– حالا وقت زنگ است. آقایون ، در منزل این متن را چند بار بخوانید. تمرینهای ۵۲ و ۵۳ را رو نویسی کنید. تمرین اول را شفاهی و دوم را کتبی بزبان ازبکی ترجمه کنید. درس آینده دیکته می شود، خواهش می کنم ، واژه های تازه را از بر کنید و قواعد گذشته دستور زبان را تکرار کنید.
در این هنگام زنگ تنفس زده می شود. دانشیار کیف خود را از روی میز بر می دارد و از کلاس بیرون می رود. او موقع رفتن با همه دانشجویان خدا حافظی می کند.
1-topshiriq. Gaplarni fors tiliga tarjima qiling.
Kutubxonadan ikkita forscha – o‘zbekcha lugat keltiring. Marhamat, kitobingizni oling. O‘tgan darsning mavzusi nima edi. Iltimos, ertaga bizning uyga keling. Ertaga ishim bor o‘zingiz keling. Bu mashqni doskaga yozing. 20–mashqni daftaringizga ko‘chirib yozing. U senga nima javob berdi? O‘z daftar va kitoblaringizni oling va stolning ustiga qo‘ying. Siz yangi darsni tushundingizmi? Doskaga marhamat qiling va bu jumlani yozing. Fors tili darsida biz kitob o‘qiymiz, mashq yozamiz va fors tilida so‘zlashamiz. Marhamat, o‘rningizdan turing va javob bering. Bu hikoyani o‘qing va old qo‘shimchalarining ma’nosini aytib bering. Fors tili o‘qituvchimiz fors tilini juda yaxshi biladi.
2-topshiriq. Nuqtalar o‘rniga tegishli old qo‘shimchalarni qo‘yib, gaplarni ko‘chiring.
دیروز من ... سینما رفتم. او ... زبان فارسی حرف نمی زند. آقای عثمانوف همین جمله را ... تخته نوشت. این متن را ... زبان فارسی ... زبان ازبکی ترجمه کنید. ما هر روز ساعت هفت و نیم صبح ... بیدار می شویم. برادر بزرگم ... خوانواده خود ... خیابان نوایی زندگی میکند. وقتیکه زنگ می زنند دانشجویان ... جای خود قرار می گیرند. چرا تو دیروز ... من نیامدی؟ ما قبل ... آغا ز درس کتابهای خود را ... کیف در می اوریم و ... میز می گذاریم. دانشیار ... تو چه پرسیدی ؟ پدرم امروز ... شهر تاشکند بر می گردد. این نامه را من ... قلم نوشتم. برادر کوچکم... دبیرستان درس می خواند. چرا تو ... او عذر نخواستی؟ پدرم... من دو جلد کتاب فارسی آورد. دانشیار رو ... من کرده گفت: بفرمایید ... تخته.
3-topshiriq. Maqollarni va hikmatli so‘zlarni daftaringizga ko‘chirib yozing.
آهسته رو همیشه رو.
اول بچش بعد بگو : بی نمک است.
درد خود را پیش دردماندن بگو.
بد مکن که بد افتی چاه مکن که خود افتی.
مبین که میگوید ببین چه می گوید.
میازر موری که دانه کش است
که جان دارد جان شیرین و خوش است. (فردوسی)
بی خبر بر خان کس مهمان مشو
گر مهمانت رسد پنهان مشو.
Dostları ilə paylaş: |