2-topshiriq.Fe’llarni kerakli shaklga qo‘yib ko‘chiring.
دوستم مرا به خانه خود (دعوت کردن) و من دعوت اورا ( پذیرفتن ). من( پشنهاد کردن)بگذار او را پای تخته (خواستن). دانشجو تخته پاک کن را (بر داشتن) و (پرسیدن) : تخته را( پاک کردن)؟ دانشیار گفت بگذار دانشجویان دیگر این اشتباه را (اصلاح کردن). فردا من دعوت اورا ( پذیرفتن) . مادرم (پیشنهاد کردن) بعد از ظهر با هم گردش ( رفتن). من از آنها پرسیدم: منتظر شما (بودن) یا تنها (رفتن)؟ دانشجو پرسید: این مجلات را هم (بر داشتن)؟
3-topshiriq.So‘zlarni o‘rniga qo‘yib ko‘chiring.
دانشیار دانشجورا پای تخته ... و گفت: بفرمایید تخته پاک کن را ... و تخته را ... . یک دانشجو روی تخته با ... می نویسد. دانشجویان دیگر در دفتر با ... می نویسند. بگذار احمد با ...ننویسد، با ... بنویسد. من این کلمه را ... ننوشتم و دانشیار اشتباه را ... . دانشیار کی را ...؟ چرا شما دعوت اورا ... ؟ وقتیکه دانشجویان سال دوم فارسی گفتگو می گنند زیاد ... . ( خواستن، پاک کردن، قلم، مداد، گچ، اصلاح کردن، بر داشتن، پذیرفتن، پای تخته خواستن، اشتباه کردن، درست)
Dostları ilə paylaş: |